تفکر سریع و کند

“پزشک زمانی تشخیص خوبی دارد که مجموعۀ بزرگی از واژگان مربوط به بیماری‌های مختلف را در ذهن داشته باشد؛ مجموعه‌ای که در آن هر واژه با بیماری و علائم مرتبط با آن، علل و عوامل مؤثر، عواقب و پیامدهای احتمالی و مداخالت پزشکی ممکن برای درمان یا کاهش عالئم بیماری مرتبط است. بخشی از یادگیری علم پزشکی یادگیری زبان آن است. درک عمیق تر قضاوت‌ها و انتخاب‌ها نیز به واژگانی غنی تر از واژگان زبان روزمره نیاز دارد. لزوم توجه به شایعات آگاهانه به این خاطر است که الگوهای مشخصی در اشتباهات و خطاهای افراد وجود دارد. خطاهای سیستماتیک همان سوگیری‌ها [و خطاهای شناختی] هستند که می‌توان آن‌ها را در شرایط خاصی پیش بینی کرد؛ به عنوان مثال، پیش بینی می‌شود وقتی گوینده‌ای خوش ت یپ و با اعتمادبه نفس پا به صحنه می‌گذارد، تماشاگران نظرات او را مطلوب تر از حد واقعی آن قضاوت می‌کنند. اصطالح تشخیصی خاصی برای این سوگیری وجود دارد که پیش بینی، شناخت و درک آن را آسان تر می‌کند؛ اثر هاله‌ای.

اگر از شما بپرسند به چه فکرمی‌کنید، معمولاً بهراحتی جواب می‌دهید. باور دارید می‌دانید در ذهنتان چه می‌گذرد. فکرمی‌کنید ذهنتان از تفکرات آگاهانه‌ای تشکیل شده است و هر یک از این تفکرات به شکلی منظم به تفکراتی دیگر می‌انجامد. اما ذهن فقط به این شکل کار نمی‌کند؛ در واقع، حتی شیوۀا معمول کارکرد ذهن هم اینگونه نیست. بیشتر برداشتها٢ و افکار شما بدون اینکه بدانید از کجا آمدهاند، به خودا گاهتان راه می‌یابند. نمی‌توانید ردیابی کنید چطور به این باور رسیدهاید که یک لامپ روی میز مقابلتان قرار دارد؛ یا اینکه چطور از پشت تلفن توانستید رد پای ناراحتی یا عصبانیت را در صدای همسرتان تشخیص دهید؛ یا اینکه چطور توانستید در جاده خود را از خطر مرگ نجات دهید و تازه بعدش بفهمید چه اتفاقی افتاده است. بخشی از فرآیندهای ذهنی که به برداشتها، شهود و بسیاری از تصمیمات منجر می‌شوند، بیسروصدا و در خفا اتفاق می‌افتد.

بیشتر بحثهای این کتاب دربارۀ سوگیریهای شهودی است. بااینحال، تمرکز روی خطاها به معنی زیر سؤال بردن یا لکهدار کردن هوش آدمی نیست؛ همانطور که توجه به بیماریها در متون پزشکی به معنای انکار سلامتی نیست. اکثر ما در بیشتر مواقع [از نظر ذهنی] سالم هستیم و بیشتر قضاوتها و اعمالمان مناسباند. در هر قدمی که در زندگی به جلو پیش میرویم، به طور معمول اجازه میدهیم برداشتها و احساسات راهنمای مسیرمان باشند و اعتمادی که به باورها و ترجیحات شهودی خود داریم، معمولاً قابلتوجیه است. اما همیشه اینگونه نیست، چراکه ما حتی وقتی در حال اشتباه کردن هستیم نیز اغلب به خودمان مطمئنیم. در نتیجه، به احتمال زیاد شاهدی بیطرف بیشتر از خودمان بتواند خطاهایمان را ببیند.

بنابراین هدف من این است: بهبود توانایی شناخت و درک اشتباهات دیگران و نهايتاً اشتباهات خودمان در قضاوتها و انتخابها، با ارائۀ زبانی غنیتر و دقیقتر در بحث راجع به آن‌ها. دست کم در بعضی موارد، تشخیص دقیق می‌تواند منجر به مداخلهای شود که خسارات احتمالی ناشی از قضاوتها و انتخابهای بد را به حداقل برساند.”

دانیل کانمن

کتاب «تفکر سریع و کند» نوشته دانیل کانمن، برنده جایزه نوبل در اقتصاد، یک اثر معتبر در زمینه روانشناسی و تصمیم‌گیری است. کانمن در این کتاب به بررسی دو سیستم فکری می‌پردازد:

  1. سیستم 1 (تفکر سریع): این سیستم سریع و خودکار است و با کمترین تلاش ذهنی عمل می‌کند. عملکرد آن شامل تشخیص ساده‌ی روابط موجود در محیط، تشخیص خطر و ترس، و فهمیدن احساسات دیگران است. این سیستم معمولاً بر اساس عادت و احساسات عمل می‌کند.

  2. سیستم 2 (تفکر کند): این سیستم دارای تلاش ذهنی بیشتری است و برای فعالیت‌هایی مانند تفکر انتقادی، تمرکز و حل مسائل پیچیده به کار می‌رود. سیستم 2 در موقعیت‌هایی که نیاز به توجه و دقت دارد فعال می‌شود، اما به دلیل مصرف انرژی زیاد، انسان‌ها تمایل دارند تا حد امکان از آن استفاده نکنند.

کانمن بیان می‌کند که این دو سیستم در تعامل با یکدیگر هستند و تصمیم‌گیری‌ها و قضاوت‌های ما را شکل می‌دهند. او همچنین به بررسی انواع خطاهای شناختی و تعصباتی می‌پردازد که ممکن است در تفکر و تصمیم‌گیری ما تأثیر بگذارند، مانند تعصب تأیید، اثر هاله‌ای، و بیش‌تخمین دادن احتمالات کم. کانمن با استفاده از مثال‌های متعدد و تحقیقات علمی، به خواننده کمک می‌کند تا درک بهتری از چگونگی عملکرد ذهن خود و تأثیر آن بر تصمیم‌گیری‌های روزمره داشته باشد.