تمایزهایی در اعمال گفتاری

نویسنده: اد استروپ (برای ارائه به انجمن فلسفی سانتا فه)
مترجم: محمد بیات
فایل اصلی: تمایزهایی در اعمال گفتاری

تجربه‌ام نشان می‌دهد که اکثر ما، در اکثر اوقات، به طور بنیادی به ضرب‌المثل قدیمی “اعمال بلندتر از کلمات سخن می‌گویند” باور داریم. به عبارت دیگر، ما با ضرب‌المثل‌هایی همچون: “چوب و سنگ ممکن است استخوان‌هایم را بشکنند، اما کلمات هرگز به من آسیبی نمی‌زنند“، یا “این فقط کلمات است؛ اعمال است که واقعاً اهمیت دارند“، یا تغییرات مشابهی در این موضوع بزرگ شده‌ایم. احتمالاً فکر می‌کنیم که کلمات و جملات عمدتاً فقط برای نمایش چیزها و مسائل در جهان استفاده می‌شوند، دست‌کم در بیشتر اوقات، و زمانی که به مسئله فشار می‌آید، چیزی که واقعاً اهمیت دارد، عرصه عمل است.وقتی درباره عمل صحبت می‌کنیم، درباره چیزی صحبت می‌کنیم که در دنیای فیزیکی رخ می‌دهد.

این مقاله درباره مفهوم فلسفی است که در برابر دیدگاه سنتی که به طور خودکار به اعمال وزن بیشتری نسبت به کلمات می‌دهد، قرار می‌گیرد. این مقاله به روشی متفاوت از تفکر می‌پردازد که صحبت کردن را به عنوان نوعی از عمل در نظر می‌گیرد که می‌تواند به اندازه عمل فیزیکی قدرتمند باشد، و گاهی اوقات حتی بیشتر. آنچه که من اینجا درباره آن صحبت خواهم کرد، تمایز فلسفی‌ای است که به نام “اعمال گفتاری” شناخته می‌شود. در انتهای مقاله منابعی را فهرست کرده‌ام که بیشتر بحث‌هایم در اینجا از آن‌ها گرفته شده‌اند، برای هر یک از شما که علاقه‌مند به کاوش بیشتر هستید.

فهرست مطالب

زمینه و هدف

اعمال گفتاری” یک اصطلاح فلسفی است که توسط جان ال. آستین (John L. Austin)، فیلسوف زبان در دانشگاه آکسفورد، در طی سخنرانی‌های ویلیام جیمز که در سال ۱۹۵۵ در دانشگاه هاروارد ارائه داد، ابداع شد. این سخنرانی‌ها پس از مرگ وی در سال ۱۹۶۲ به صورت کتابی با عنوان “چگونه با کلمات کارها را انجام دهیم” (How to Do Things with Words) منتشر شد. در سال ۱۹۶۹، جان سیرل (John Searle)، استاد دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، که زیر نظر آستین به عنوان بورسیه رودز در آکسفورد تحصیل کرده بود، ایده‌های آستین را گسترش داد و با ایجاد اثر نخستین خود به نام “اعمال گفتاری”، به توسعه آن‌ها پرداخت. در دهه‌های پس از آن انتشار اولیه، سیرل به تکمیل و بهبود مفاهیم خود ادامه داد، آن‌ها را نه تنها به فلسفه زبان، بلکه به ایده‌های فلسفی خود در مورد آگاهی، قصدمندی و واقعیت اجتماعی اعمال کرد.

در اواخر دهه ۱۹۷۰، فرناندو فلورس (Fernando Flores)، عضو سابق کابینه دولت شیلی تحت راهبری سالوادور آلنده (Salvador Allende) که پس از سه سال زندان، در حالی که در تبعید به کالیفرنیا نقل مکان کرده بود، دکترای خود را در زیر نظر جان سیرل و هوبرت درایفوس (Hubert Dreyfus) در دانشگاه برکلی اخذ کرد. کار فلسفی او بر روی “اعمال گفتاری” و کاربرد آن‌ها در فناوری کامپیوتر، ارتباطات انسانی و جریان کاری تجارت متمرکز بود. فلورس برخی از کارهای سیرل در مورد اعمال گفتاری را بیشتر تصفیه کرد و در این فرآیند، برای چندین سال با ورنر ارهارد (Werner Erhard)، بنیانگذار برنامه توسعه شخصی که در ابتدا به عنوان آموزش است شناخته می‌شد، همکاری کرد. با هم، این دو اعمال گفتاری را در عرصه توسعه شخصی، تحول انسانی و راهبری به کار گرفتند. از طریق فلورس و ارهارد بود که من اولین برخورد شخصی خود را با اعمال گفتاری داشتم و آموزش‌های نسبتاً عمیقی در این زمینه دریافت کردم.

بخشی از زیبایی تمایزهای اعمال گفتاری در کاربردی بودن و قابلیت اجرایی آن‌ها در زندگی روزمره است. این مقاله ابتدا به شکل طرحی برخی از اصول زیربنایی آستین و سیرل در مورد مفهوم اعمال گفتاری را بررسی می‌کند و سپس چندین کاربرد را همانطور که توسط فلورس و ارهارد تمایز داده شده است، ارائه می‌دهد.

مفاهیم اصلی فلسفی اعمال گفتاری

در حالی که مفهوم “اعمال گفتاری” در نیمه دوم قرن بیستم ظهور پیدا کرد، دانه‌های این مفهوم ابتدا در یونان باستان کاشته شدند. افلاطون و ارسطو اولین کسانی بودند که شروع به کاوش در رابطه انسان‌ها با گفتار از طریق مفهوم لوگوس (گفتار/سخنرانی) کردند. هر دو فیلسوف متوجه شدند که لوگوس دارای چندین شکل است. در حالی که ارسطو لوگوس مبین1 - سخنرانی که جهان را توصیف می‌کند و موجودات جهان را نشان می‌دهد، یا بیانیه‌هایی که دارای ویژگی‌های صحت یا کذب هستند - را بررسی کرد و به آن ارزش بیشتری داد، اما توجه داشت که جملات یا بیانیه‌ها می‌توانند شکل‌های دیگری نیز داشته باشند، مانند دعاها و فرمان‌ها (برای مثال، در مورد تفسیر، 17a1-5 را ببینید). هر دو فیلسوف همچنین رساله‌هایی در مورد بلاغت نوشتند که به نوعی برخی جنبه‌های تمایزهای اعمال گفتاری را پیش‌بینی کرده بودند.

در نیمه اول قرن بیستم، دو فیلسوف که واقعاً مطالعه فلسفی زبان را باز کردند، هایدگر (Heidegger) و ویتگنشتاین (Wittgenstein) بودند. هایدگر، که از سنت‌های مدرن “قاره‌ای” فلسفه آمده بود، به شدت بر گفتار و زبان از دیدگاه پدیدارشناسی تمرکز کرده بود، به ویژه در ارتباط با سؤال بودن. در مورد ویتگنشتاین که به سنت “تحلیلی” انگلو-آمریکایی مرتبط است، من شخصاً قادر به بحث نیستم و ترجیح می‌دهم در این مورد سکوت کنم. با این حال، آنچه که می‌توانم بگویم این است که گفته می‌شود ویتگنشتاین تأثیر قابل توجهی بر آستین داشته است، و من فکر می‌کنم این تأثیر بیشتر از مفاهیم بازی‌های زبانی او نشأت گرفته است. (برای علاقه‌مندان، به ویکی‌پدیا مراجعه کنید.)

کارِ جان آستین - آغاز یک عرصه جدید در فلسفه زبان

در سلسله سخنرانی‌هایی که در نهایت به ایجاد کتاب “چگونه با کلمات کارها را انجام دهیم” انجامید، آستین با ایجاد تمایز در یک نوع خاص از گفتار که او آن را “اجراییات” (performatives) نامید، زمینه‌سازی کرد. در تقابل با ادعاها، قضاوت‌ها و دیگر بیانیه‌هایی که در تلاش برای توصیف جهان هستند و همه به قواعد دستوری یونانی فاعل-مسند وفادارند و می‌توانند به عنوان درست یا نادرست ارزیابی شوند، اجراییات بیشتر در حوزه عمل و کنش قرار می‌گیرند. واژه “اجرایی” از “اجرا” (perform) گرفته شده است، که به معنای انجام دادن نوعی عمل است. آستین بیان کرد که فعل، بخش عملی گفتار است که یک بیانیه را به اجرایی تبدیل می‌کند و در طی تحقیقات خود به شناسایی و طبقه‌بندی چنین افعالی پرداخت.

از نخستین نمونه‌های اجراییاتی که وی بررسی کرد، عبارات “من انجام می‌دهم” (مانند “این مرد یا زن را به عنوان همسر قانونی خود انتخاب می‌کنم” در مراسم ازدواج) و “من شرط می‌بندم” (مانند “بیست دلار روی لاکی لاور” در مسابقات اسب‌دوانی) بودند. وقتی هر دو طرف یک زوج عبارت “من انجام می‌دهم…” را بیان می‌کنند، گفتن آن‌ها بخش مؤثر عمل ازدواج است. همچنین، وقتی شما یا من عبارت “من شرط می‌بندم…” را بیان می‌کنیم، بیشتر از گفتن چیزی مانند “فکر می‌کنم لاکی لاور مسابقه را برنده می‌شود” انجام می‌دهیم. ما در حال انجام عملی هستیم که منجر به برنده یا بازنده شدن مقداری پول می‌شود. هر دوی این موقعیت‌ها، به طور اتفاقی، شامل رسوم اجتماعی هستند.

از جمله اولین نمونه‌های “اجراییات” که آستین مورد بررسی قرار داد، عبارت‌هایی مانند “من انجام می‌دهم” (به عنوان مثال در جمله “این مرد یا زن را به عنوان همسر قانونی خود قبول می‌کنم” در مراسم ازدواج) و “من شرط‌بندی می‌کنم” (مانند “بیست دلار روی اسب لاکی لاور” در مسابقات اسب‌دوانی) بوده است. وقتی هر دو طرف یک زوج عبارت “من انجام می‌دهم…” را بر زبان می‌آورند، این گفتار بخش مهمی از عمل ازدواج را تشکیل می‌دهد. به همین ترتیب، زمانی که شما یا من عبارت “من شرط‌بندی می‌کنم…” را بیان می‌کنیم، فراتر از صرف بیان جمله‌ای مانند “به نظرم لاکی لاور برنده مسابقه خواهد شد”، اقدامی انجام می‌دهیم که نتیجه‌اش برنده یا بازنده شدن مبلغی پول خواهد بود. جالب است بدانید که هر دوی این موقعیت‌ها دربردارنده رسوم و عرف‌های اجتماعی هستند.

این دسته از عبارات تلاشی برای توصیف جهان نمی‌کنند و معمولاً توسط شنوندگان یا مشاهده‌کنندگان به عنوان صحیح یا غلط تلقی نمی‌شوند. با این وجود، امکان دارد که درگیر انواع مختلفی از خطاها باشند. به عنوان مثال، ممکن است اشتباه فهمیده شوند. علاوه بر این، ممکن است بی‌اعتبار یا در واقع بی‌معنی باشند، مثلاً در صورتی که کسی عبارت “من انجام می‌دهم…” را در شرایطی غیرمعمول بر زبان بیاورد (مانند نه در حضور فردی که قانوناً برای اعلام اتمام موفقیت‌آمیز یک مراسم ازدواج تعیین شده است). همچنین، ممکن است فریبکارانه باشند، مانند اگر من ادعا کنم که شرط‌بندی می‌کنم، اما هیچ قصدی برای پرداخت در صورت باخت نداشته باشم. آستین این‌ها و دیگر انواع موقعیت‌های “نامطلوب” را به طور کلی در دسته‌بندی “ناملایمت‌ها” (infelicities) قرار می‌دهد. آن‌ها خارج از مرزهای معمولی صحت و دقت قرار می‌گیرند، اما بیشتر در حوزه‌ای قرار دارند که مشابه با هر نوع دیگری از عمل انسانی، می‌توانند موفق یا ناموفق باشند. به عبارت دیگر، اجراییات ممکن است نتایج “خوشایند” یا “ناخوشایند” داشته باشند.

آستین مدت زیادی را صرف کاوش در قلمرو ناملایمت‌ها، و همچنین تحلیل آنچه که وی آن را به عنوان اجزای ساختاری ضروری اجراییات خوشایند می‌دانست، کرد. به روشی مشابه به روشی که ما بیانیه‌های علمی را بر اساس کافی بودن شواهد جمع‌آوری شده از طریق آزمایش در دنیای واقعی به عنوان صحیح یا غلط قضاوت می‌کنیم، اجراییات نیز روش‌های خود را برای قضاوت از نظر اثربخشی یا مطلوبیت دارند. به طور خلاصه، وی این ساختار طرحی را ارائه کرد:

“‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(الف-1) باید یک روش قراردادی پذیرفته شده وجود داشته باشد که دارای اثر قراردادی معینی باشد، آن روش شامل بیان کردن کلمات خاصی توسط اشخاص خاصی در شرایط خاصی است، و همچنین،
(الف-2) اشخاص و شرایط خاص در مورد معین باید مناسب برای فراخوانی روش مورد نظر باشند.
(ب-1) روش باید توسط تمام شرکت‌کنندگان به طور صحیح و
(ب-2) کامل اجرا شود.
(پ-1) جایی که، همانطور که اغلب اتفاق می‌افتد، روش برای استفاده توسط افرادی با افکار یا احساسات خاصی طراحی شده است، یا برای آغاز رفتار عواقب‌داری از جانب هر شرکت‌کننده، سپس شخصی که در روش شرکت می‌کند و به این ترتیب آن را فراخوانی می‌کند، باید در واقع این افکار یا احساسات را داشته باشد، و شرکت‌کنندگان باید قصد داشته باشند به این ترتیب رفتار کنند، و همچنین
(پ-2) باید در واقع پس از آن به این ترتیب رفتار کنند.” (چگونه با کلمات کارها را انجام دهیم، ص ۱۴-۱۵)

برای بیان ساده‌تر، بیانیه‌های اجرایی خوشایند یا مطلوب شامل نوعی روش قراردادی هستند، به زمینه اجتماعی مناسب وابسته‌اند، نیاز به اجرای مناسب و کامل دارند، و با نیت خوب بیان می‌شوند. در غیر این صورت، چیزها در جایی فرو می‌پاشند.

در تحلیل خود از اجراییات، آستین سه تمایز زبانی دیگر ایجاد کرد(به سخنرانی‌های VIII - XI مراجعه کنید):

  1. اعمال متنی2، اعمال فیزیکی گفتن چیزی هستند. این مربوط به بیان کامل هر نوع بیانیه‌ای است، نه فقط اجراییات، چه به صورت شفاهی گفته شده یا نوشته شده باشند. لوکوشن اساساً همان چیزی است که کلمات می‌گویند و آستین اولین کسی بود که این اصطلاح را بکار برد.
  2. اعمال منضوری3 را به عنوان گفتن چیزهایی که حاوی نوعی نیروی اجرایی هستند، که وی آن را “نیروی منضوری” نامید، تمایز قائل شد. یک عمل منضوری حامل یک عمل قصدی از جانب گوینده در معنای خود است. گفتن “من انجام می‌دهم…” در مثال بالا نشان‌دهنده قصد گوینده برای ازدواج است، همراه با همه چیزهایی که امیدوارانه همراه با آن وضعیت می‌آید. توجه داشته باشید که یک عمل متنی ممکن است یا نباشد یک عمل منضوری باشد، در حالی که یک عمل منضوری همیشه یک عمل متنی است.
  3. اعمال تاثیری4 نشان‌دهنده نتایج واقعی یا اثرات بر روی شنونده است. در یک عمل منضوری موفق از گفتن “من انجام می‌دهم…“، زوج در نهایت ازدواج می‌کنند. (توجه داشته باشید که عمل منضوری بعدی کشیش “من شما را…” نیز معمولاً برای تکمیل موفقیت‌آمیز آن پرلوکوشن لازم است.) از سوی دیگر، یک پرلوکوشن ناموفق ممکن است فرار داماد از اتاق باشد. بنابراین، پرلوکوشن میزان موفقیت یا شکست قصد ایلوکوشن گوینده را منعکس می‌کند.

همانطور که آستین تجزیه و تحلیل خود را بیشتر انجام داد، به دنبال شناسایی تمام افعال اجرایی که می‌تواند پیدا کند، در نهایت به دو نتیجه کلی رسید. اول، او اصطلاح “عمل گفتاری” را برای شامل کردن تمام انواع بیانیه‌ها، نه فقط اجراییات، ابداع کرد، به نظر می‌رسد پس از نتیجه‌گیری که این ارائه بهتری نسبت به تمرکز اولیه وی فقط بر روی اجراییات بود. به عبارت دیگر، آستین نتیجه گرفت که بیشتر گفتگوها شامل انجام نوعی عمل هستند، از جمله نوع گفتگو که ادعاها و ارزیابی‌ها را در مورد چیزها انجام می‌دهد.

دوم، او پنج دسته کلی از بیانیه‌ها را بر اساس تمایزات عریض‌ترشان در نیروهای منضوری پیشنهاد کرد (به سخنرانی نهایی XII مراجعه کنید):

  1. وردیکتیوها - اعمال گفتاری که معمولاً حکم یا یافته‌های واقعیت را می‌دهند، شامل مثال‌هایی از افعالی مانند ارزیابی، توصیف، حکم، برآورد، محاسبه، اندازه‌گیری، تحلیل، تفسیر، محکوم کردن، تبرئه کردن، و دیگران.
  2. اکسرسیتیوها - اعمال گفتاری که قدرت را اعمال می‌کنند یا شامل حقوق یا نفوذ هستند؛ مثال‌ها شامل دستور دادن، لغو کردن، وصیت کردن، عفو کردن، محکوم کردن، مالیات بستن، هدایت کردن، اعطا کردن، نامزد کردن، رأی دادن برای، و بسیاری دیگر از این نوع هستند.
  3. کامیسیوها - اعمال گفتاری که نمونه‌ای از وعده دادن یا به نوعی دیگر تعهد کردن هستند؛ لیست او شامل وعده دادن، قرارداد کردن، انجام دادن، قصد کردن، برنامه‌ریزی کردن، باید کردن، اندیشیدن، سوگند خوردن، و موافقت کردن، و غیره است.
  4. بهابیتیوها (“این یک شوک است”) - اعمال گفتاری که مربوط به نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی متفرقه است؛ مثال‌ها شامل عذرخواهی کردن، تبریک گفتن، ستایش کردن، تحسین کردن، نفرین کردن، چالش کردن، تشکر کردن، خوش‌آمد گفتن، بخشیدن، و غیره هستند.
  5. اکسپوزیتیوها - کسانی که با بیان دیدگاه‌ها مرتبط هستند (گاهی اوقات این‌ها می‌توانند با وردیکتیوها یا کامیسیوها همپوشانی داشته باشند)؛ برخی از مثال‌ها شامل تأیید کردن، انکار کردن، پرسیدن، اظهار نظر کردن، شهادت دادن، اشاره کردن، پذیرفتن، اعتراف کردن، آگاه کردن، گفتن، فرض کردن، توضیح دادن، نتیجه‌گیری کردن، و غیره هستند.

در نهایت، آستین ادعا کرد که بیش از ۱۰۰۰ فعل انگلیسی را شناسایی کرده است که وی آن‌ها را نمونه‌ای از اعمال گفتاری با نوعی نیروی منضوری می‌دانست. متأسفانه، او در سن ۴۸ سالگی درگذشت و بدون ترک لیست کاملی برای آیندگان باقی ماند. به عنوان یک یادداشت شخصی، من کتاب خود را “چگونه با کلمات کارها انجام دهیم” مطالعه‌ای دلنشین می‌دانم، هم به خاطر اصالت او و هم به خاطر سبک بیان و طنز انگلیسی‌اش.

کارِ جان سیرل (John Searle) - نظریه فلسفی رسمی اعمال گفتاری

جان سیرل از طریق دو اثر خود که به مفاهیم اعمال گفتاری اختصاص داده شده‌اند - “اعمال گفتاری” (Speech Acts) و “بیان و معنا” (Expression and Meaning) - مفاهیم اولیه آستین را به یک نظریه رسمی در فلسفه زبان تبدیل کرد. از همان ابتدا، سیرل با استفاده‌ی آستین از اصطلاح “عمل متنی” به عنوان تمایز دادن آن از “عمل منضوری” مخالفت کرد، شاید آن را غیر ضروری یا تکراری در نظر گرفت، و ترجیح داد تا یک عمل گفتاری “کامل” را عملا همان “عمل منضوری” در نظر بگیرد. (Speech Acts ص ۲۳). او خاطرنشان کرد که جملات مختلفی که حاوی کلمات مشابهی هستند که هم برای ارجاع استفاده می‌شوند (مثلاً موضوع سم) و هم برای قید (مثلاً “به طور معمول سیگار می‌کشد”) در واقع می‌توانند اعمال منضوری کاملاً متفاوتی را انجام دهند. نمونه‌های او: “سم به طور معمول سیگار می‌کشد” یک ادعا است؛ “آیا سم به طور معمول سیگار می‌کشد؟” یک سؤال است؛ و “سم، به طور معمول سیگار بکش!” یک فرمان است. در حالی که عبارت ارجاعی (“سم”) و عبارت قید (“به طور معمول سیگار می‌کشد”) هر دو یک عمل گفتاری هستند، فقط یک جمله کامل (مانند یکی از سه مورد بالا) یک عمل گفتاری کامل یا عمل منضوری را تشکیل می‌دهد. همچنین، فقط یک عمل گفتاری کامل واقعاً چیزی را می‌گوید (Speech Acts صفحات ۲۴-۲۷).

در کتاب Speech Acts، سیرل زمان زیادی را صرف توسعه اصطلاحات برای نظریه خود و همچنین برخی نمادگذاری‌های رسمی، به صورت ریاضی برای تجزیه و تحلیل جنبه‌ها و اجزای مختلف نظریه اعمال گفتاری خود می‌کند. (به نظر می‌رسد سیرل به ریاضیات علاقه‌مند بوده است) به ویژه، او فصل‌های کاملی را به طبیعت بیان‌ها، ارجاع‌ها، قضاوت‌ها، پیشنهادها و قوانین اختصاص داده است. این موارد برای بررسی در اینجا بیش از حد زیاد هستند. با این حال، به عنوان یک حوزه کلی قابل توجه است. در فصل ۳، او ساختار چندین نوع از اعمال منضوری که او آن‌ها را نمونه‌های کلیدی می‌داند، به دلیل فراوانی و استفاده گسترده‌شان در گفتگوهای روزمره، به طور عمیق تجزیه و تحلیل می‌کند. این‌ها شامل قول‌ها، فرمان‌ها (دستورات)، درخواست‌ها، ادعاها، سؤالات، توصیه‌ها، تشکرها، هشدارها، تحیت‌ها و تبریک‌ها هستند.

برای هر یک از این انواع اعمال، او قوانینی را که اجزای ساختاری اصلی را تشکیل می‌دهند، مورد بحث قرار می‌دهد. با استفاده از نمادگذاری‌های نمادین خود، که من در اینجا در مثال یک درخواست ارائه می‌کنم، او قوانین زیر را برای ساختار عمل گفتاری کامل درخواست توسعه می‌دهد:

  1. فرم محتوای پیشنهادی - عمل آینده A از جانب شنونده H؛
  2. شرط آمادگی برای موفقیت عمل - H قادر به انجام A است و گوینده S باور دارد H می‌تواند A را انجام دهد؛
  3. قاعده صداقت یا روانشناختی - S می‌خواهد H A را انجام دهد؛ و
  4. شرط ضروری تحت کدام عمل بیان می‌شود - یک درخواست به عنوان تلاشی از S برای وادار کردن H به انجام A محسوب می‌شود.

سیرل همچنین توجه دارد که برخی از اعمال منضوری در واقع زیرمجموعه‌هایی از دیگران هستند. به عنوان مثال، یک فرمان یا دستور در واقع همان چیزی است که یک درخواست است، به جز با قاعده آمادگی اضافی که S باید در موقعیت اقتدار بر H باشد.

آخرین تمایزی که می‌خواهم از SA که سیرل ایجاد کرده است، نظریه او در مورد حقایق خام و حقایق نهادی است. در بحث خود درباره بیانات و معنا در فصل 2، پس از ارائه یک نمادگذاری نمادین برای نمایش نیروی منضوری یک پیشنهاد، او مفهوم قوانین خود را مطرح می‌کند. سیرل حفظ می‌کند که صحبت کردن به زبان شامل انجام اعمال بر اساس قوانین است. او معتقد است که دو دسته کلی از قوانین وجود دارد - تأسیسی و تنظیمی. اولی امکان اشکال جدید رفتار را ایجاد می‌کند. این قوانین تأسیسی اغلب به شکل “X به عنوان Y در زمینه C شمرده می‌شود” دارند. یک مثال ساده می‌تواند “یک قول به عنوان یک تعهد در زمینه روابط انسانی شمرده می‌شود” باشد.

در حالی که بسیاری از جنبه‌های تجربه و دانش انسانی در حوزه “حقایق خام” قرار دارند، مانند سنگی که در کنار خانه قرار دارد و می‌تواند چمن‌زن را خراب کند، نوع دیگری از تجربه و دانش وجود دارد که صرفاً در قوانین زبان قرار دارد. به عنوان مثال، یک ازدواج یک “واقعیت” صرفاً زبانی است. او این نوع حقایق را “حقایق نهادی” می‌نامد. علاوه بر این، همه نهادها سیستم‌هایی از قوانین تأسیسی هستند، که معمولاً به شکل “X به عنوان Y در زمینه C شمرده می‌شود” دارند. او بحث خود را با گفتن “فرضیه ما که صحبت کردن به زبان انجام دادن اعمال بر اساس قوانین تأسیسی است، ما را درگیر فرضیه می‌کند که حقیقت اینکه یک مرد عمل گفتاری خاصی انجام داده است، مثلاً یک قول داده است، یک حقیقت نهادی است.” به عبارت دیگر، یک ازدواج یک حقیقت نهادی است که به عنوان نتیجه تاثیری نمونه “من انجام می‌دهم…” آستین از یک عمل منضوری وجود دارد. این بحث پایه‌گذاری برای کار ۱۹۹۵ سیرل، “ساخت واقعیت اجتماعی” است، که برخی از ما اخیراً با هم مطالعه کرده‌ایم.

در دومین کار خود، “EAM”، که در سال ۱۹۷۹، ده سال پس از “SA” منتشر شد، سیرل با جنبه‌های مختلف مسئله به منظور عمیق‌تر کردن و تکمیل کردن نظریه اعمال گفتاری سروکار دارد. من در اینجا به سه مورد از آن‌ها به اختصار اشاره می‌کنم. اول، او به عواملی می‌پردازد که تفاوت‌های عمده‌ای را بین انواع یا دسته‌های مختلف اعمال منضوری ایجاد می‌کنند.

یک عامل قدرتمند که او آن را “تفاوت در جهت تناسب بین کلمات و جهان” می‌نامد، وجود دارد. (EAM ص ۳-۴). اعمال گفتاری یا در دسته “کلمه-به-جهان” قرار می‌گیرند یا “جهان-به-کلمه”. ادعاها در دسته اول قرار دارند، در حالی که قول‌ها و درخواست‌ها در دسته دوم هستند. در مورد اول، گوینده تلاش می‌کند کلمات را با جهان هماهنگ کند. به عبارت دیگر، جهان را توصیف کند. در گروه دوم، گوینده تلاش می‌کند جهان را با کلمات خود هم‌راستا کند. این اتفاقی است که با یک قول یا درخواست رخ می‌دهد. این یک تمایز بسیار قدرتمند است که من در مورد آن بیشتر صحبت خواهم کرد.

جنبه دومی که در اینجا اشاره می‌کنم این است که سیرل دسته‌بندی‌های اعمال منضوری آستین را رد می‌کند و دسته‌بندی خودش را ارائه می‌دهد. به خاطر داشته باشید، این کتاب پس از ده سال تفکر و تحقیق بیشتر منتشر شده است. “طبقه‌بندی” سیرل به شرح زیر است (به EAM ص ۱۳-۲۹ مراجعه کنید):

  1. اسرتیوها - اعمال گفتاری که گوینده قصد دارد به واقعیت بودن چیزی، به صحت پیشنهاد بیان شده، متعهد شود؛ چنین اعمالی شامل ادعاها، ارزیابی‌ها، فرضیه‌ها و غیره می‌شوند. آن‌ها می‌توانند به اندازه‌ای که با شرایط جهان هم‌راستا هستند، به عنوان صحیح یا غلط ارزیابی شوند، و جهت تناسب، همانطور که بالاتر بحث شد، کلمه-به-جهان است.
  2. دایرکتیوها - اعمال گفتاری که گوینده قصد دارد شنونده را به انجام کاری وادار کند؛ مثال‌هایی واضح شامل درخواست‌ها، دعوت‌ها، دستورات، پیشنهادات، اشارات و غیره هستند. جهت تناسب جهان-به-کلمه است و شرط صداقت آرزو (خواسته یا میل) است.
  3. کامیسیوها - اعمال گفتاری که هدف آن‌ها تعهد گوینده به یک مسیر عمل است؛ از نزدیک از کامیسیوهای آستین پذیرفته شده، این لیست شامل وعده، قرارداد، انجام دادن، سوگند خوردن و موافقت کردن و غیره می‌شود. جهت تناسب جهان-به-کلمه است و شرط صداقت قصد است.
  4. اکسپرسیوها - اعمال گفتاری که هدف آن‌ها بیان وضعیت روانشناختی گوینده است؛ از دیدگاه سیرل، آن‌ها جهت تناسب ندارند و نمونه‌هایی شامل عذرخواهی کردن، تبریک گفتن، تشکر کردن، تسلیت گفتن، افسوس خوردن، خوش‌آمد گفتن و غیره هستند.
  5. دکلریشن‌ها - اعمال گفتاری “که انجام موفقیت‌آمیز یکی از اعضای آن باعث می‌شود که محتوای پیشنهادی با واقعیت همخوانی داشته باشد.” من یک تمایز بسیار برتر از دکلریشن‌ها را در بخش آخر مقاله ارائه خواهم داد.

آخرین جنبه‌ای از EAM سیرل که می‌خواهم برجسته کنم، بحث او در مورد اعمال گفتاری غیرمستقیم است. اعمال منضوری می‌توانند صریح یا غیرمستقیم باشند. یکی صریح همیشه به شکل یک جمله کامل خواهد بود، جایی که می‌توان ارجاع، قضاوت و فعل منضوری را به راحتی شناسایی کرد. یکی غیرمستقیم می‌تواند به سادگی به شکل کلمه “برو” باشد، که می‌تواند فوراً به عنوان فرمان، آرزو یا یک توصیه تفسیر شود. یکی غیرمستقیم غالباً مبهم است، مانند گفتن “من می‌خواهم یک لیوان آب”، که می‌تواند به عنوان انجام یک درخواست یا صرفاً بیان تشنگی درک شود. اعمال منضوری غیرمستقیم نیاز به بیشتری از جانب شنونده برای تفسیر از زمینه دارند. من درباره این نیز در بخش آخر بیشتر خواهم گفت. مشکل اصلی اعمال گفتاری غیرمستقیم این است که چگونه گوینده می‌تواند یک چیزی را با کلمات بگوید، اما منظور کاملاً دیگری داشته باشد. او کل فصل دوم را به جنبه‌های مختلف این مسئله اختصاص داده است.

همانطور که قبلاً اشاره کردم، سیرل بعداً اعمال گفتاری را در نظریه‌های خود در مورد قصدمندی و ساخت واقعیت اجتماعی گنجاند. به عنوان یک یادداشت شخصی، من نوشته‌های سیرل را به شکلی استثنایی روشن و به صورت منطقی ارائه شده می‌یابم، اگرچه گاهی اوقات طولانی و تکراری هستند.

کاربردهای دگرگون‌ساز اعمال گفتاری

در این بخش قصد دارم کمی در مورد آنچه را که ابتکارات انقلابی در تمایزهای اعمال گفتاری می‌دانم، که توسط فرناندو فلورس و ورنر ارهارد توسعه یافته و در کارهای پایه‌ای آستین و سیرل ریشه دارد، صحبت کنم. برخی از عناصر این مطلب را از کتاب فلورس، “گفتگوهایی برای اقدام و مقالات گردآوری شده” (“CFA”) استخراج خواهم کرد. دیگران را از تعالیم شخصی فلورس و ارهارد که در طی ۳۰ سال گذشته بدست آورده‌ام، برداشت خواهم کرد.

یک تمایز کلیدی که در قلب و پایه تمایزهای آن‌ها قرار دارد، این است که اساساً دو نوع گفتار وجود دارد: (۱) گفتاری که جهان را توصیف می‌کند (به “تناسب کلمه-به-جهان” فکر کنید)؛ و (۲) گفتاری که خلق می‌کند. نوع دوم گفتار امکان تغییر جهان را دارد (تناسب “جهان-به-کلمه”). در مورد یک عمل گفتاری خاص، یک شخص می‌تواند یک کل حوزه امکان را به جهان بیاورد - امکانات جدیدی که قبل از آن وجود نداشتند. در بخش‌های بعدی در مورد این‌ها به طور خاص‌تر صحبت خواهم کرد.

این تمایزها را به دو دلیل “دگرگون‌ساز” می‌نامم: (۱) ارهارد و فلورس مدت‌ها به کار دگرگونی شخصی و نهادی پایبند بوده‌اند، و (۲) خود تمایزها امکان واقعی دگرگون کردن زندگی افراد را به روش‌های بسیار عملی دارند. من می‌توانم از تأثیرگذاری آن‌ها از تجربه شخصی خودم و همچنین تجربیات دیگرانی که با آن‌ها کار کرده‌ام، شهادت دهم، نه تنها در شرکت سابق خودم، بلکه به ویژه در ایرلند شمالی و اسرائیل در تنظیمات داوطلبانه.

فرناندو فلورس - گفتاری که بهره‌وری را در دنیای واقعی ایجاد می‌کند

در سال ۱۹۸۰، مردم آمریکا رونالد ریگان را به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده انتخاب کردند. بسیاری این را به عنوان واکنش محافظه‌کارانه‌ای در برابر جهتی که بسیاری از مردم احساس می‌کردند چیزها به آن سمت در حال حرکت هستند - به ویژه دوره طولانی تورم اقتصادی، کمبودهای بنزین، بحران گروگان‌گیری ایرانیان و اجازه اجتماعی دهه‌های ۶۰ و ۷۰ - نامیدند. یک روند خاص که فرناندو فلورس، که شاهد سقوط دموکراسی در شیلی بود، آن را مهم می‌دانست، کاهش بهره‌وری در کسب‌وکارهای آمریکایی و افزایش تهدید اقتصادی از (در آن زمان) ژاپن بود.

فلورس فرصتی را دید تا از تمایزهای اعمال گفتاری، حداقل برای بهبود، و شاید حتی برای انقلابی کردن بهره‌وری و کارآمدی آمریکایی استفاده کند. او دوره‌ها و کارگاه‌هایی را توسعه داد که مفاهیم و تمرینات دقیقاً پالایش شده در انواع گفتگو را ارائه می‌کردند که طراحی شده بودند تا ارتباطات انسانی را به گونه‌ای پیش ببرند که بتواند آن هدف را محقق کند.

فلورس مفاهیم فلسفی اعمال گفتاری را از حوزه نظری به عرصه عمل عملی منتقل کرد. بخشی از نحوه نگرش او به این موضوع از طریق چارچوب‌بندی طبیعت یک گفتگو بود که توسط اعمال گفتاری تشکیل شده است. به عبارت دیگر، او شروع به تمرکز بر دامنه گفتگو کرد، در مقابل اعمال منضوری فردی. تمایز اساسی و کلیدی او گفتگو برای اقدام بود:

“در ساده‌ترین شکل خود، گفتگو برای اقدام شامل چهار عمل گفتاری جداگانه است:

  1. درخواست یا پیشنهاد،
  2. قول یا پذیرش،
  3. اعلام اتمام، و
  4. اعلام رضایت.” (CFA، ص ۵.)

وقتی مردم به طور آگاهانه یک گفتگو برای اقدام را با استفاده از اعمال گفتاری فوق به شکل صریح و واضح ایجاد می‌کنند، بهره‌وری و کارآمدی طرف‌های درگیر به شدت افزایش می‌یابد. به طور کلی، هرچه هر عمل گفتاری به طور صریح‌تر بیان شود، فرصت بهتری برای آن گفتگو فراهم می‌شود تا در نتیجه موفقیت‌آمیز یا رضایت‌بخشی به پایان برسد. در تحلیل فلورس، قدرت واقعی که مردم می‌توانند به دست آورند از استفاده از گفتگوهای کاملی ناشی می‌شود که هر یک از اعمال گفتاری ضروری فوق را در بر می‌گیرند.

فلورس عملاً اصطلاحات رسمی “ایلوکوشن” و “پرلوکوشن” را به نفع تمرکز بر مفهوم ساده‌تر به نظر رسیده “عمل گفتاری” کنار می‌گذارد و مؤثراً یک عمل گفتاری را به عنوان آنچه سیرل “عمل گفتاری کامل” نامیده بود، تعیین می‌کند. در این فرآیند، او برخی از اصطلاحات خودش را توسعه می‌دهد که من به زودی به آن خواهم پرداخت.

گفتگو برای اقدام با یک طرف (“طرف ۱”) شروع می‌شود که یا درخواستی از یا پیشنهادی به طرف دیگر (“طرف ۲”) می‌کند. برای ادامه گفتگو، طرف ۲ پاسخ می‌دهد یا با قول پذیرش آن درخواست، یا با پذیرش آن پیشنهاد. این اعمال گفتاری به نوبه خود توسط طرف مربوطه انجام می‌شوند که اعمال توافق‌شده توسط پیشنهاد یا قول را انجام می‌دهند. پس از اتمام اعمال، طرف اقدام‌کننده اعلام می‌کند که عمل تکمیل شده است و شخصی که درخواست کرده (طرف ۱) یا پیشنهاد را پذیرفته (طرف ۲) اعلام رضایت می‌کند. گفتگو زمانی کامل می‌شود که رضایت اعلام شده باشد.

در نقاط مختلف یک گفتگو برای اقدام، گفتگو می‌تواند توسط روش‌های دیگر پایان یابد. به عنوان مثال، با یک درخواست یا پیشنهاد، طرف ۲ می‌تواند آن درخواست یا پیشنهاد را رد کند - پایان گفتگو. جهت‌های دیگری نیز برای گفتگو برای اقدام وجود دارد. به عنوان مثال، در مورد یک درخواست اولیه، طرف ۲ می‌تواند آن درخواست را رد کرده و یک پیشنهاد متقابل ارائه دهد. طرف ۱ می‌تواند پیشنهاد متقابل را بپذیرد یا نه - اگر نپذیرد، پایان گفتگو. همچنین، طرف ۱ می‌تواند درخواست را لغو کند یا پیشنهاد را پس بگیرد، و این نیز پایان گفتگو خواهد بود. به طور متناوب، اگر طرف ۲ به یک درخواست پاسخی به شکل قول داده باشد، طرف ۲ می‌تواند قول خود را پس بگیرد. هر یک از این رویدادها می‌تواند گفتگو را به طور موفقیت‌آمیز پایان دهد، حتی اگر اعمال طبق درخواست یا پیشنهاد اصلی به پایان نرسیده باشند.

کلیدهای داشتن یک نتیجه رضایت‌بخش (نتیجه “خوشایند” همانطور که آستین آن را بیان می‌کند) این است که طرفین در ارتباط باقی بمانند، هر دو طرف به صورت صادقانه سخن بگویند و عمل کنند، و اینکه خود اعمال گفتاری به طور تمیز ساخته شده باشند (اجرا شوند). این شرط ضروری است. با “تمیز”، منظور من این است که هر عمل گفتاری تمام عناصر اساسی خود را در بر داشته باشد. دو عمل گفتاری که فلورس به طور عمیق تحلیل می‌کند، درخواست‌ها و قول‌ها هستند. لیست‌های زیر خلاصه‌ای از آنچه فلورس به عنوان عناصر اساسی یک درخواست و یک قول/پیشنهاد توصیف می‌کند، را خلاصه می‌کنند. (این‌ها کمی بازنویسی شده‌اند.)

عناصر اساسی یک درخواست (به CFA ص ۷ مراجعه کنید)

  1. یک گوینده و یک شنونده (افراد خاص)
  2. یک عمل که قرار است توسط شنونده انجام شود، و “شرایط رضایت” (یا “COS”، شرایط مشخص شده‌ای که تعیین می‌کند آیا عمل درخواست شده توسط شنونده تکمیل شده است)
  3. “پس‌زمینه کافی بدیهی” (آنچه می‌تواند موفقیت COS را تضمین کند)
  4. یک زمان مشخص شده که درخواست باید در آن انجام شود (مهم‌ترین!)
  5. ایجاد چیزی که گم شده است (یعنی اتفاقی را رقم می‌زند)، و
  6. صداقت

عناصر اساسی یک قول (یا پیشنهاد؛ به CFA ص ۱۰ مراجعه کنید)

  1. یک گوینده و یک شنونده (افراد خاص)
  2. یک عمل که قرار است توسط گوینده انجام شود، و “شرایط رضایت” (یا “COS”، شرایط مشخص شده‌ای که تعیین می‌کند آیا عمل درخواست شده توسط گوینده تکمیل شده است)
  3. “پس‌زمینه کافی بدیهی” (آنچه می‌تواند موفقیت COS را تضمین کند)
  4. یک زمان مشخص شده که درخواست باید در آن انجام شود (مهم‌ترین!)
  5. ایجاد چیزی که گم شده است (یعنی اتفاقی را رقم می‌زند)، و
  6. صداقت

تنها تفاوت مؤثر بین یک قول و یک پیشنهاد این است که پیشنهاد به پذیرش توسط شنونده مشروط است و یک قول بدون قید و شرط است. تفاوت مؤثر بین یک درخواست و یک قول/پیشنهاد این است که چه کسی عمل را برای برآورده کردن شرایط رضایت انجام خواهد داد.

اصطلاحات “شرایط رضایت” و “پس‌زمینه بدیهی” اختراعات توسط فلورس هستند، و یک پالایش بزرگ از جانب او که به قدرت فرمول‌بندی خودش از این اعمال گفتاری کمک می‌کند، اصرار بر یک بازه زمانی مشخص است. برای فلورس، یک درخواست یا قول که زمان مشخصی را بیان نکند، می‌تواند تقریباً در حوزه آرزومندی قرار گیرد. ممکن است اتفاق بیفتد یا نه. بازه زمانی است که این اعمال گفتاری را به حوزه تعهد وارد می‌کند، که در نهایت باعث می‌شود گفتگو برای اقدام به احتمال بیشتری برای تولید نتایج رضایت‌بخش منجر شود. فلورس مفاهیم خود را در مورد اعمال گفتاری و انواع گفتگوها توسعه داده و آن‌ها را به طور دقیق در مطالعات موردی در حوزه‌های کسب‌وکار و جریان کاری به کار برده است. مقالات گردآوری شده در CFA به خصوص برای دنیای کسب‌وکار طراحی شده‌اند تا سازمان‌ها را در انقلابی کردن بهره‌وری یاری رسانند. با این حال، کاربرد آن‌ها به تمامی عرصه‌های تعامل انسانی، از روابط شخصی تا راهبری سیاسی، گسترش می‌یابد.

ورنر ارهارد - اعمال گفتاری و راهبری دگرگون‌ساز

ورنر ارهارد شغل خود را به توسعه دوره‌ها و تمایزهایی اختصاص داده است که مردم را در دستیابی به تعهدات شخصی‌شان توانمند می‌کند. در دو دهه گذشته، او بخش بزرگی از توجه خود را به تمایزهای راهبری دگرگون‌ساز معطوف کرده است. ارهارد بر پایه گسترده کار هایدگر در مورد رابطه انسان‌ها با زبان، دیدگاهی را توسعه داده است که برای انسان‌ها، جهان عمدتاً در زبان رخ می‌دهد. اعمال گفتاری مؤثر برخی از بزرگترین ابزارها برای راهبری مؤثری است که می‌تواند در جهان تفاوت ایجاد کند.

از دیدگاه ارهارد، بیشتر مردم اغلب اوقات در گفتگوهایی قرار دارند که تفاوتی ایجاد نمی‌کنند. بیشتر آنچه ما می‌گوییم در دسته‌بندی “بیانات” قرار می‌گیرد، که شامل باورها، نظرات، قضاوت‌ها و دیگر شیوه‌های صحبت کردن درباره چیزها است، اما واقعاً بیش از بیان “حالات درونی” ما نیستند. به عنوان مثال، “من احساس می‌کنم …“، “من فکر می‌کنم …“، “من باور دارم …” و موارد مشابه. آنچه کم است، تعهدی است که مورد نیاز است تا چیزی را اتفاق اندازد. مانند یک ادعا، بیانات دارای تناسب کلمه-به-جهان هستند، به این معنی که هر دو تلاش می‌کنند جهان را توصیف کنند. با این حال، برخلاف یک بیان، یک ادعای خوب اندیشیده و مؤثر نیاز به سطحی از تعهد از جانب گوینده دارد تا شواهدی را ارائه دهد که شنونده می‌تواند آن را معتبر در نظر بگیرد. برای این کار، گوینده باید حاضر باشد به اندازه کافی در جایگاه شنونده قرار بگیرد تا بتواند حداقل بخشی از دنیای آن‌ها را ببیند. قدرت ادعا، همانطور که در مورد مفاهیم درخواست‌ها و قول‌های فلورس صدق می‌کند، در نهایت باید به عنوان یک هنر از طریق تمرین توسعه یابد. برای ارسطو، که اولین بار طبیعت یک ادعا را فرموله کرد، ادعا به سادگی بیانیه‌ای از رابطه بین فاعل و مسند بود. کانت ادعا را با اتصال فاعل، مسند، شی در جهان که ادعا به آن ارجاع می‌دهد، و شخص (من) که ادعا را می‌کند، دگرگون کرد (مرجع مارتین هایدگر). برای هم فلورس و هم ارهارد، یک ادعای معتبر و قدرتمند باید گام اضافی بردارد تا گوینده و شنونده را در رابطه‌ای از تعهد متصل کند، و این رابطه نیاز به تعهد قوی به گوش دادن از جانب گوینده دارد.

آخرین موضوعی که در اینجا لمس می‌کنم، آنچه را که به نظر من بالاترین نقطه اعمال گفتاری است - اعلام. در حالی که یک درخواست و یک قول چیزی جدید را به دنیا می‌آورند - خود درخواست و قول - و این‌ها می‌توانند منبع عمل جدید در جهان شوند، عمل گفتاری اعلام است که امکان خود را به جهان می‌آورد. یک اعلام زمینه‌ای را فراهم می‌کند که درخواست‌ها و قول‌ها می‌توانند بر آن استوار شوند و به این ترتیب تأثیر خود را داشته باشند. اعلام زمینه عمل را تعیین می‌کند، با ایجاد زمینه امکاناتی که در آن عمل به عنوان مطلوب و نیاز دیده می‌شود. اعلام در واقع یک آینده کاملاً ممکن را که پیش از اعلام وجود نداشت، برپا می‌کند. می‌توان گفت اعلام بالاترین، قدرتمندترین شکل عمل گفتاری در دسترس انسان‌ها است.

شما و من همیشه در زندگی‌مان اعلام‌ها می‌کنیم. ما فقط اغلب اوقات آگاه نیستیم که این کار را انجام می‌دهیم. وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوم، باران را بیرون می‌بینم، و به خودم می‌گویم، “چه روز خرابی!” من ناخودآگاه مجموعه‌ای از امکانات را اعلام کرده‌ام که نگرش‌هایم و حوزه اقدام اقدامات ممکنی که می‌توانم در آن روز انجام دهم را شکل می‌دهد. وقتی کشیش می‌گوید، “من اعلام می‌کنم که شما اکنون همسر و زن هستید”، پس از تبادل “من انجام می‌دهم…” آستین در مراسم ازدواج، آن زوج اکنون آینده‌ای را پیش رو دارند که توسط امکاناتی که با ازدواج همراه است، شکل گرفته است. وقتی قاضی می‌گوید، “من اعلام می‌کنم (می‌یابم) که شما متهم هستید”، فردی که پیش از این محاکمه شده بود، اکنون یک مجرم است و آینده‌ای دارد که توسط امکانات تعریف شده توسط زندان شکل گرفته است.

چیزی که همیشه زمانی که به قدرت عمل گفتاری اعلام فکر می‌کنم به ذهنم می‌آید، اعلامیه استقلال آمریکا است. این کلمات را به خاطر بیاورید: “ما، نمایندگان ایالات متحده آمریکا… به نام و با اقتدار مردم خوب این مستعمرات، به طور رسمی اعلام و اظهار می‌کنیم که این مستعمرات متحد باید و از حق باید ایالات آزاد و مستقل باشند… و برای حمایت از این اعلامیه… ما به یکدیگر جان‌هایمان، ثروت‌هایمان و افتخار مقدسمان را به اشتراک می‌گذاریم.”

پیش از امضای این اعلامیه، ایالات متحده وجود نداشت. از لحظه امضای آن، ایالات متحده آمریکا به عنوان یک امکان کاملاً جدید در جهان پدیدار شد. اعلام چیزی را به عنوان یک واقعیت ایجاد نمی‌کند. با این حال، امکانی را در جهان ایجاد می‌کند، یک امکان درونی که در آن می‌توان اقداماتی را کشف و انجام داد تا جهان با کلمات یک نفر هماهنگ شود. این است قدرت نهایی عمل گفتاری.

نتیجه‌گیری

می‌دانم که این مقاله کمی طولانی بود. اگر این پاراگراف را می‌خوانید، به این معنی است که شما تا اینجا پیش آمده‌اید.

از خواندن آن متشکرم.

منابع


  1. مبین یا Apophantic به معنی واضح کننده، آشکار کننده، این اصطلاح ارسطوئی به قضیه‌ای اطلاق می‌شود که قابل صدق و کذب باشد. چنین قضیه‌ای را از این جهت خبری گویند که محمول آن توضیح دهنده موضوع است. 

  2. متنی یا locutionary بر روی متن و محتوای مستقیم گفتار تأکید دارد و به معنای دقیق و واژگانی کلمات در زمینه گفتگو اشاره می‌کند. (به عنوان مثال، آسمان آبی است) 

  3. منظوری یا illocutionary به معنای پنهان یا قصد نهفته در پشت گفتار اشاره دارد که ممکن است فراتر از معنای صرف واژگان باشد. (به عنوان مثال، تلفن زنگ می‌خورد! یعنی کسی گوشی را بردارد و آنرا جواب دهد) 

  4. تاثیری یا perlocutionary بر روی تأثیر گفتار بر شنونده تمرکز دارد و به نتایج و پیامدهای گفتار بر شخص یا افرادی که آن را شنیده‌اند، اشاره می‌کند. (به عنوان مثال، زلزله می‌آید! تاثیری که بر شنوده می‌گذارد این است که شخص سریع پناه می‌گیرد)