چارچوب مرجع (نگرش)

دیکشنری تفکر جدید فونتانا (1998)، می‌گوید چارچوب مرجع شما به صورت گزینشی، مسیر و پیامد ادراک‌ها و تفکرات شما را محدود می‌کند.

دیکشنری Encrta (2004) نگرش را اینگونه تعریف می‌کند: «مجموعه ای از باورها یا یک نوع تفکر، که رفتار و دیدگاه‌یک فرد را تعیین می‌کند.

چارچوب مرجع به شبکه¬ای از نظرات، باورها، جهت¬گیری‌ها، تعصبات، موارد جا افتاده در فرهنگ و جامعه، و فرضیات مسلمی ‌اشاره‌ی می‌کند که بازبینی نشده¬اند و یک فرد از طریق آنها، یک چیز خاص در دنیای خود را تفسیر و با آن تعامل می‌کند. اگرچه جهان‌بینی یک فرد، به همه چیز در دنیای او مربوط می‌شود، اما هر یک از چارچوب‌های مرجع او، مربوط به‌یک چیز خاص در دنیای اوست. گویی جهان‌بینی ما، یک لنز اصلی است که از طریق آن، به همه چیز در دنیای مان نگاه می‌کنیم. و چارچوب‌های مرجع مختلف ما، لنزهای فرعی هستند که از طریق آنها، به چیزهای خاصی در دنیای خود نگاه می‌کنیم. برای مثال، تعصبی که درباره‌ی یک چیز خاص داریم، یک چارچوب مرجع درباره‌ی آن محسوب می‌شود. تعصب (چه مثبت و چه منفی) در واقع نظرات، باورها، جهت گیری‌ها، موارد جا افتاده در فرهنگ و جامعه، و فرضیات مسلم بازبینی نشده¬ای است که‌یک فرد درباره‌ی آن چیز خاص دارد. تعصب، مثال واضحی است از اینکه چگونه چارچوب مرجع یک فرد، یک جنبه از بودن او را تشکیل می‌دهد، یعنی مثبت یا منفی بودن فرد را درباره‌ی آن چیز خاص، تعیین می‌کند.

تعصبات ما، مانند هر چارچوب مرجع دیگری، ادراک‌ها، تصورات، افکار و فرآیندهی فکری ما را درباره‌ی چیزی که نسبت به آن تعصب داریم، محدود می‌کنند و به آن‌ها شکل می‌دهند. برای مثال، مردم چارچوب‌های مرجع مختلفی درباره‌ی هنر دارند (شبکه‌ای از نظرات، باورها، جهت¬گیری‌ها، تعصبات، موارد جا افتاده در فرهنگ و جامعه، و فرضیات مسلمی‌که بازبینی نشده¬اند)؛ اگرچه چارچوب مرجع بعضی از مردم درباره‌ی هنر، باعث می‌شود نقاشی Andy Warhol از یک کنسرو سوپ كمپبل، میلیون‌ها دلار ارزش داشته باشد، اما چارچوب مرجع بقیه‌ی مردم درباره‌ی هنر، همین نقاشی را به عنوان یک هنر، نامفهوم و غيرقابل¬لمس به شمار می‌آورد.

برای آنکه بدانید چگونه چارچوب مرجع (نگرش) یک فرد درباره‌ی راهبر و راهبری، دیدگاه آن فرد را درباره‌ی راهبر بودن و اِعمال مؤثر راهبری محدود می‌کند و به آن شکل می‌دهد، مثال زیر را در نظر بگیرید:

چارچوب مرجع بسیاری از مردم درباره‌ی راهبر و راهبری، شامل این باور است که برای راهبر بودن و اِعمال مؤثر راهبری، حتماً باید فرد در جایگاه راهبری یا قدرت قرار بگیرد یا حق تصمیم¬گیری داشته باشد. این حقیقت ندارد. و اَعمال و اقدامات ناشی از این باور غلط، توانایی فرد را برای راهبر بودن در هر موقعیتی و تحت هر شرایطی به میزان قابل توجهی کاهش می‌هد. همانطور که در طول دوره خواهید دید، یک نفر می‌تواند بدون اینکه در جایگاه راهبری و قدرت باشد و یا بدون اینکه حق تصمیم¬گیری داشته باشد، راهبر بودن و اِعمال مؤثر راهبری را تجربه کند. در واقع گاهی اوقات، تنها کسی که می‌تواند راهبری مؤثر داشته باشد، کسی است که در جایگاه راهبری یا قدرت نیست و هیچ حقی برای تصمیم¬گیری ندارد. علاوه بر این، قرارداشتن در جایگاه راهبری و قدرت، یا داشتن حق تصمیم¬گیری، برای شما راهبر بودن یا اِعمال مؤثر راهبری را به دنبال نخواهد داشت. در واقع جایگاه، قدرت و داشتن حق تصمیم‌گیری، معمولاً اِعمال مؤثر راهبری را بیش از پیش چالش‌برانگیز می‌کند. در چنین مواردی، برای آنکه‌ یک راهبر مؤثر باشید، باید به عنوان یک مورد خاص در راهبری با این موضوع برخورد کنید.

توجه داشته باشید که وابستگی به جایگاه‌ یا قدرت یک فرد برای اعمال راهبری، یک اشتباه بسیار مخرب است که باید به صورت خاص از آن اجتناب کنید. همچنین دست¬وپنجه نرم¬کردن با برده¬داری‌ و زوری که افراد به جایگاه، قدرت و یا داشتنِ حقِ¬تصمیم‌گیری نسبت می‌دهند، مستلزم توجه ویژه¬ای است.

همانطور که در طول دوره خواهید دید، چارچوب مرجع یک فرد (شبکه¬ای از نظرات، باورها، جهت گیری‌ها، تعصبات، موارد جا افتاده در فرهنگ و جامعه، و فرضیات مسلمی‌که بازبینی نشده‌اند) درباره‌ی راهبر و راهبری، آزادی فرد را برای بودن در هنگام راهبر بودن محدود می‌کند. زیرا چارچوب مرجع یک فرد، ادراک، تصور و خلاقیت در فکر کردن و برنامه‌ریزی و در نهایت اَعمال و اقدامات فرد را در اعمال راهبری محدود می‌کند و به آنها شکل می‌دهد.

یکی از موانع بسیار مهم در راهبر بودن و اِعمال مؤثر راهبری، این است که چارچوب مرجع فرد درباره‌ی خودش محدودیت‌هایی را بر او تحمیل می‌کند؛ یعنی نظرات و باورهای فرد درباره‌ی خودش، آزادی او را برای بودن در هنگام راهبر بودن محدود می‌کند و به آن شکل می‌دهد و در نتیجه ادراک، احساسات، تصور خلاق، تفکر، برنامه‌ریزی و در نهایت اقدامات فرد را در اعمال راهبری محدود می‌کند و به آنها شکل می‌دهد.

دیدن «چارچوب مرجع» خود نیز مانند دیدن جهان‌بینی کار بسیار سختی است. این دوره برای آن طراحی شده است که به شما کمک کند جهان‌بینی و چارچوب مرجع¬تان را درباره‌ی راهبر بودن و اِعمال مؤثر راهبری، و درباره‌ی آن کسی که برای خودتان هستید، بتوانید ببینید. نکته‌ی شگفت¬انگیز اینجاست که شما کشف خواهید کرد که این آگاهی به خودی خود و بدون تلاش بیشتر، بخش قابل توجهی را از محدودیت‌هایی که توسط جهان‌بینی و چارچوب مرجع¬تان برشیوه‌ی بودن و اَعمال شما تحمیل شده است، از میان برمی‌دارد. در نتیجه، هنگام راهبر بودن و اِعمال راهبری، محدودیت‌هایی که بر آزادی شما برای بودن و عمل‌کردن تحمیل شده بود، دیگر وجود ندارند. به بیان دیگر، این آگاهی، مجموعه فرصت‌های شما را برای بودن، درک¬کردن، تصورکردن، خلق¬کردن، فکرکردن، برنامه‌ریزی¬کردن و اقدام-کردن، افزایش می‌دهد و در نتیجه ظرفیت و توانایی شما برای راهبر بودن و اِعمال مؤثر راهبری، به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد.